مدتی است سخن از ساخت سریال « سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری به میان آمده است. مجموعه تلویزیونی که در ۴۰ قسمت و ۳ دوره تاریخی تولید خواهد شد این سریال در ۲ بخش کودکی سلمان تا رحلت پیامبر(ص) و بازگشت سلمان به مدائن طراحی شده است.
سلمانی که به روایت بسیاری از مورخان و تاریخ پژوهان( ابن عساکر در تاریخ دمشق، طبری در تاریخ طبری، سید جعفر عاملی در سلمان فارسی، و ….) زادگاهش رامهرمز بوده است. سلمان، سرمایه نمادینی است که متولیان فرهنگ و ادب رامهرمز حداقل تا امروز نتوانستهاند از حضور گرامیاش برای افزایش غنای فرایند جامعه پذیری کودکان و نوجوانان شهر و برای ارتقای شآن فرهنگی رامهرمز بهره لازم را ببرند.
سلمان آنقدر در رامهرمز و نمادهای شهریاش حضور ندارد و چنان تاریخ این شهر بدون او روایت شده و تابلوها و میادین و خانهها و محافل شهر از حضور الهام بخش او تهی است که نمیتوانیم گلهمند عدم ذکر نام شهرمان در سریال سلمان داوود میرباقری باشیم.
واقعیت این است که در دنیای کنونی که سرگشتگی و خلاهای هویتی، فرایند تعلیم و تربیت و هویتیابی نسل جوان را به چالش کشیدهاند بسیار رنجآور است که میراث معنوی شهرمان را نتوانستهایم تابلویی سازیم برجسته که الگو باشد و چراغ راه، برای فرزندان شهرمان که میخواهند بدانند در کجا زندگی میکنند و داشتههای زادگاهشان چقدر بوده است.
جای خالی مشاهیر و نخبگان در مبلمان شهری رامهرمز
گهگاه که به رامهرمز میآیم از نبودن تاثیر و نیامدن نام سرمایههای اجتماعی شهر چنان شگفت زده میشوم که گویی ازین این شهر هیچ پزشک، هیچ طبیب، هیچ اندیشمندی، هیچ کارآفرین، هیچ معلم، هیچ شاعر، هیچ هنرمند، هیچ گلیمباف، هیچ ورزشکار، هیچ مدیر توانمند و …برنخاستهاند که شهر از یادشان خالی است.
شاید لازم است دوباره، حداقل به احترام کودکانی که الفبای آموختن زندگی را در شهر کهن و همیشه آراممان آغاز کردهاند سرمایهها و داشتهها، مفاخر و علما گردهم بیایند و برای شهر اندیشه کنند.
آنجاست که یادمان میآید چقدر به میرسیدعلی بهبهانی، ناخدا پورشهریار، عبدالجلیل کلانترهرمزی، حبیب الله معلمی، حیدر بهمنی، عبدالله ویسی، قدمعلی سرامی و دیگر مفاخرمان بیش از گذشته نیاز داریم و چقدر فرصت داریم از جاذبه تشکوه ابوالفارس، گنجینه جوبجی، عمارت صمیمی، منطقه دیمه و دهها مکان دیگر در جهت جذب گردشگر و افزایش ظرفیت های فرهنگی شهرمان بهره گیریم.
نمیدانم اما بنظر میرسد دهههاست تاریخ رامهرمز از سوی برخی متولیان بدون علاقه و یا شاید بیرغبت، روایت میشود، و نتیجهاش هیچ نشده است الا اینکه حدود شهرستان محدودتر و محدودتر شده و از حجم و ترکیب سرمایه اجتماعیاش کاسته شده است.
سلمان میتوانست و میتواند به جاذبه فرهنگی و سرمایه نمادین رامهرمزی بدل شود که نامهربانیها و آسیبهای اجتماعی سعی دارد بر پیکر تاریخی و باشکوهش پنجه زخم زند.
نسخه توسعه رامهرمز بدون اینکه آمادگی و استعداد ارج گذاری به داشتهها و سرمایههای نمادین، آنچه که میراث معنوی و فرهنگی ارزشمندش است، نمی تواند نگاشته شود. سجاد بهمنی
انتهای مطلب/